▫️در میان مردم کوفه
چون اسیران کربلا را آوردند، زنان اهل کوفه گریبان چاک زده و زاری میکردند و مردان هم با آنها میگریستند. زین العابدین(ع)که بیمار بود با صدایی ضعیف و آهسته فرمود: «اینان بر ما گریه میکنند! پس چه کسی ما را کشته است؟» آنگاه زینب(س) به سوی مردم اشاره کرد که خاموش باشید! دمها فرو بسته شد و زنگ شتران از نوا باز ایستاد. روایتگر ماجرا گفته است: هرگز زنی پرده نشین را خوش سخنتر از وی ندیدم؛ گویی بر زبان علی سخن میراند.
▫️او خدا را ستایش کرد و بر رسول او درود فرستاد و مردم کوفه را به خاطر رفتار دوگانهشان و کوتاهی در یاری امام حسین(ع) نکوهش کرد و آنان را به کیفری بزرگ برای کشتن سید جوانان اهل بهشت وعده داد. پس از سخنان زینب(س)، مردم حیران شده بودند و دستها به دندان میگزیدند.
▫️امام زین العابدین(ع) رو به عمهاش کرد و فرمود: «عمه جان آرام بگیر، سرگذشت گذشتگان برای آنان که ماندهاند مایه عبرت است. خدای را سپاس که تو عالمه تعلیم ندیده و خردمندِ خرد نیاموزیدهای. گریه و زاری، آنان را که رفتهاند به ما باز نمیگرداند». سپس زینب(س) آرامش گرفت و سخنی نگفت.
🔴فرازهایی از خطبهی حضرت زینب برای مردم کوفه
▪️ای مردم کوفه،ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه میکنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم میگسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید. آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟
▪️آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
▪️وای بر شماای مردم کوفه! آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دریدهاید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشاندهاید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریختهاید؟! و چه حرمتی از او شکستهاید؟! شما این جنایت فجیع را بیپرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است. آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب میکنید؟
منابع:
- طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۰۴
- مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۶۳
#ما_ملت_امام_حسینیم
●خانهی طراحان انقلاب اسلامی
خداحافظ برادر
▫️علامة مجلسی (ره) در «بحارالانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهلبیت خود را دید که روی زمین افتادهاند و بیکس و تنها مانده است، متوجه خیمهها شد. «و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب و یا فاطمه، یا امکلثوم، علیکنّ منیالسلام»؛ «اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای امکلثوم خداحافظ».
▫️زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند، همگی از خیمهها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت همه را سفارش میفرمود که دلها را آتش میزد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید. اهل حرم را به شکیبایی امر فرمود و راهی میدان شد.
▫️چنانکه روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او وصیت کرد و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.
حضرت بر ذوالجناح سوار شدند که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت، دید باز صدای گریه میآید، نظر کرد دید زینب با پای برهنه میآید و میگوید: ای برادر! صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب عرض کرد: ای برادر! مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت میباشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد، زینب دستها به گردن امام درآورد و گلوی او را بوسید.
منابع:
- حسن بن علی یزدی، انوار الشهاده، ۱۳۶۰ ق، ص ۹۷
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷
#ما_ملت_امام_حسینیم
●خانهی طراحان انقلاب اسلامی
اندر احوال شهادت حضرت عباس ابن علی(ع)
▫️در آن لحظات آخر، آنقدر بر این کودکان و اهل حرم تشنگى فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند. اباالفضل خودش را به لب آب مىرساند. او مشک آب را پر مىکند که براى خیمهها ببرد. در اینجا هر انسانى به خود حق مىدهد که یک مشت آب هم به لبهاى تشنهى خودش برساند؛ اما او در اینجا وفادارى خویش را نشان داد.
▫️اباالفضل العباس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهاى تشنهى امام حسین، شاید به یاد فریادهاى العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریهى عطشناک علىاصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روى آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ مىدهد و امام حسین علیهالسلام ناگهان صداى برادر را مىشنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک».
▫️عباس بن علی(ع) از شاخصترین و برجستهترین اصحاب امام حسین در روز عاشورا، پرچمدار لشگر امام حسین(ع) در واقعه کربلا بود. امام حسین(ع) در مورد حضرت عباس تعبیر «جانم به فدایت برادر» را به کار برده است.
▫️بر اساس روایتی امام سجاد(ع) وقتی عبیدالله فرزند عباس(ع) را دید، اشکهایش جاری شد و فرمود: خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش امام حسین(ع) کرد و در این راه دو دستش قطع شد که خداوند عوض دو دست قطع شده او دو بال در آخرت به او عطا خواهد کرد تا با آن دو بال پرواز کند. و فرمود عمویم عباس نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه میخورند.
منابع:
- شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰
- بیانات نماز جمعهی رهبر معظم انقلاب اسلامی ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
- خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۹
- شیخ مفید، الارشاد، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۹۰
- شیخ صدوق، خصال، ۱۴۱۰ق، ص۶۸
#ما_ملت_امام_حسینیم
●خانهی طراحان انقلاب اسلامی
اندر احوال شهادت حضرت علی اکبر
▫️حضرت علی اکبر، شبیهترین شخص به پیامبر، کسی که با دیدن او به یاد پیامبر میافتادند، پس از رجزخوانی وارد معرکه شد.
آنقدر جنگید، تا جایی که ناله از کوفیان برخاست (در منابع تاریخی شمار کشتهشدگان از ۴۴ نفر تا ۲۰۰نفر بلکه در برخی منابع نامعتبر تا ۲۰۰۰ نفر نیز ذکر شده است.)
▫️پس از آنکه جنگ سختی کرد و عدهی زیادی را به هلاکت رساند، نزد پدر بازگشت و گفت: «پدر جان، تشنگی مرا کشت و سنگینی آهن (زره) بی تابم کرد. آیا آبی هست؟». امام گریست و فرمود: «پسر جان از کجا آب بیاورم؟ اندکی دیگر بجنگ، به زودی جدت رسول خدا را ملاقات میکنی و از جام سرشار او سیراب میشوی، که دیگر پس از آن تشنه نگردی».
▫️کوفیان از کشتن او پروا داشتند (گویا نمیخواستند در خون او شریک شوند) تا اینکه مرة بن منقذ او را دید و گفت: گناه عرب بر گردن من باشد اگر این جوان از کنار من بگذرد و این کار را تکرار کند و من پدرش را به عزایش ننشانم. علی اکبر بار دیگر به دشمن حمله کرد و با شمشیرش آنها را میزد تا آنکه مرة ضربتی بر فرق مبارکش وارد کرد و او را نقش زمین کرد. آن گروه او را محاصره کرده، پیکر مطهرش را با شمشیر قطعه قطعه کردند.
▫️واکنش پدر
علی اکبر در آخرین لحظات عمر، ندا داد: «پدر جان، خداحافظ. این جدم رسول خداست که تو را سلام میرساند و میگوید: سریعتر به ما ملحق شو». و پس از اندکی جان سپرد.
حسین(ع) آمد، بر بالینش قرار گرفت و صورت به صورت او نهاد و گفت: «خدا بکشد مردمی را که تو را کشتند. چقدر این مردم بر خدا و هتک حرمت رسول خدا(ص) گستاخ و بیباک گشتهاند. بعد از تو، دنیا هیچ ارزشی ندارد».
▫️در این هنگام زینب(س) با سرعت (از خیمهگاه) بیرون آمد و فریاد زد: «وای برادرم، وای فرزند برادرم» و خود را بر پیکر آن جوان انداخت. حسین به سوی او آمد و او را به خیمه برد. آنگاه حسین به جوانانش فرمود: «برادرتان را (به خیمهگاه) ببرید». جوانان، او را بردند و در جلوی خیمهای که در مقابل آن میجنگیدند بر زمین نهادند.
حضرت علیاکبر اولین نفر از بنیهاشم بود که به شهادت رسید.
نظر مورخین درباره سن ایشان در هنگام شهادت، بین ۱۸ تا ۲۸سال متغیر است که از آن میان ۲۵سال درستتر است.
منابع:
- خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵
-سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۶۶ و۱۶۷
-طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری ج۴، ص۳۴۰
-ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۵ و ۸۷
-شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۷
#ما_ملت_امام_حسینیم
●خانهی طراحان انقلاب اسلامی
اندر احوال شهادت شیرخوار کربلا
▫️کودک شیرخوار امام حسین(ع)، روز عاشورا از شدت تشنگی بیتاب شده بود. حسین بن علی(ع) او را روی دستان خود یا در آغوش گرفته بود که با تیر یکی از لشکریان عمر بن سعد به شهادت رسید. درباره چگونگی شهادت ایشان گزارشهای مختلفی وجود دارد.
▫️واکنش پدر
امام حسین(ع)، پس از اصابت تیر به گلوی فرزندش، دست خود را زیر گلوی او گرفت و چون پر از خون شد، آن را به سوی آسمان پاشید و فرمود: «هَوَّن علَیّ ما نزَل بی أنّه بعین الله؛ آنچه این سختیها را برایم آسان میسازد این است که همه در محضر خداست». از امام باقر(ع) نقل شده است که از آن خون قطرهای به زمین بازنگشت.
همچنین گفته شده است که امام با مشاهده این واقعه گریست و فرمود: «پروردگارا! تو خود میان ما و این مردم داوری فرما که ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند؛ اما ما را کشتند». به گزارش ابن جوزی در این هنگام ندایی از آسمان شنیده شده که «او را واگذار که او را در بهشت شیر میدهند».
منابع:
- ابن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۱۷
- ابومخنف، مقتل الحسین، ۱۳۹۸ق، ص۱۷۳
- ابن جوزی، تذکره الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۲۷
#ما_ملت_امام_حسینیم
●خانهی طراحان انقلاب اسلامی