کتابخانه عمومی ولیعصر (عج) شهرستان ماکو

کتابخانه عمومی ولیعصر (عج) شهرستان ماکو
گزیده کتاب

۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتابخانه عمومی ولیعصر (عج) ماکو» ثبت شده است

۱۰
شهریور

خداحافظ برادر


▫️علامة مجلسی (ره) در «بحارالانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهل‌بیت خود را دید که روی زمین افتاده‌اند و بی‌کس و تنها مانده است، متوجه خیمه‌ها شد. «و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب و یا فاطمه، یا ام‌کلثوم، علیکنّ منی‌السلام»؛ «اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای ام‌کلثوم خداحافظ».

▫️زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند، همگی از خیمه‌ها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت همه را سفارش می‌فرمود که دل‌ها را آتش می‌زد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید.  اهل حرم را به شکیبایی امر فرمود و راهی میدان شد.

▫️چنان‌که روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او وصیت کرد و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.
حضرت بر ذوالجناح سوار شدند که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت، دید باز صدای گریه می‌آید، نظر کرد دید زینب با پای برهنه می‌آید و می‌گوید: ای برادر! صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب عرض کرد: ای برادر! مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت می‌باشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد، زینب دست‌ها به گردن امام درآورد و گلوی او را بوسید.


منابع:
- حسن بن علی یزدی، انوار الشهاده، ۱۳۶۰ ق، ص ۹۷
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷


#ما_ملت_امام_حسینیم
●خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی

  • شیرزاده
۰۹
شهریور

اندر احوال شهادت حضرت عباس ابن علی(ع)


▫️در آن لحظات آخر، آن‌قدر بر این کودکان و اهل حرم تشنگى فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند. اباالفضل خودش را به لب آب مى‌رساند. او مشک آب را پر مى‌کند که براى خیمه‌ها ببرد. در این‌جا هر انسانى به خود حق مى‌دهد که یک مشت آب هم به لبهاى تشنه‌ى خودش برساند؛ اما او در این‌جا وفادارى خویش را نشان داد.

▫️اباالفضل العباس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهاى تشنه‌ى امام حسین، شاید به یاد فریادهاى العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه‌ى عطشناک على‌اصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روى آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ مى‌دهد و امام حسین علیه‌السلام ناگهان صداى برادر را مى‌شنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک».

▫️عباس بن علی(ع) از شاخص‌ترین و برجسته‌ترین اصحاب امام حسین در روز عاشورا، پرچم‌دار لشگر امام حسین(ع) در واقعه کربلا بود. امام حسین(ع) در مورد حضرت عباس تعبیر «جانم به فدایت برادر» را به کار برده است.

▫️بر اساس روایتی امام سجاد(ع) وقتی عبیدالله فرزند عباس(ع) را دید، اشک‌هایش جاری شد و فرمود: خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش امام حسین(ع) کرد و در این راه دو دستش قطع شد که خداوند عوض دو دست قطع شده او دو بال در آخرت به او عطا خواهد کرد تا با آن دو بال پرواز کند. و فرمود عمویم عباس نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه می‌خورند.


منابع:
- شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰
- بیانات نماز جمعه‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
- خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۹
- شیخ مفید، الارشاد، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۹۰
- شیخ صدوق، خصال، ۱۴۱۰ق، ص۶۸


#ما_ملت_امام_حسینیم
●خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی

  • شیرزاده
۰۸
شهریور

اندر احوال شهادت حضرت علی اکبر


▫️حضرت علی اکبر، شبیه‌ترین شخص به پیامبر، کسی که با دیدن او به یاد پیامبر می‌افتادند، پس از رجزخوانی وارد معرکه شد.
آنقدر جنگید، تا جایی که ناله از کوفیان برخاست (در منابع تاریخی شمار کشته‌شدگان از ۴۴ نفر تا ۲۰۰نفر  بلکه در برخی منابع نامعتبر تا ۲۰۰۰ نفر نیز ذکر شده است.)
 
▫️پس از آنکه جنگ سختی کرد و عده‌ی زیادی را به هلاکت رساند، نزد پدر بازگشت و گفت: «پدر جان، تشنگی مرا کشت و سنگینی آهن (زره) بی تابم کرد. آیا آبی هست؟».  امام گریست و فرمود: «پسر جان از کجا آب بیاورم؟‌ اندکی دیگر بجنگ، به زودی جدت رسول خدا را ملاقات می‌کنی و از جام سرشار او سیراب می‌شوی، که دیگر پس از آن تشنه نگردی».

▫️کوفیان از کشتن او پروا داشتند (گویا نمی‌خواستند در خون او شریک شوند) تا اینکه مرة بن منقذ او را دید و گفت: گناه عرب بر گردن من باشد اگر این جوان از کنار من بگذرد و این کار را تکرار کند و من پدرش را به عزایش ننشانم. علی اکبر بار دیگر به دشمن حمله کرد و با شمشیرش آنها را می‌زد تا آنکه مرة ضربتی بر فرق مبارکش وارد کرد و او را نقش زمین کرد. آن گروه او را محاصره کرده، پیکر مطهرش را با شمشیر قطعه قطعه کردند.

▫️واکنش پدر
علی اکبر در آخرین لحظات عمر، ندا داد: «پدر جان، خداحافظ. این جدم رسول خداست که تو را سلام می‌رساند و می‌گوید: سریع‌تر به ما ملحق شو». و پس از اندکی جان سپرد.
حسین(ع) آمد، بر بالینش قرار گرفت و صورت به صورت او نهاد و گفت: «خدا بکشد مردمی را که تو را کشتند. چقدر این مردم بر خدا و هتک حرمت رسول خدا(ص) گستاخ و بی‌باک گشته‌اند. بعد از تو، دنیا هیچ ارزشی ندارد».

▫️در این هنگام زینب(س) با سرعت (از خیمه‌گاه) بیرون آمد و فریاد زد: «وای برادرم، وای فرزند برادرم» و خود را بر پیکر آن جوان‌ انداخت. حسین به سوی او آمد و او را به خیمه برد. آن‌گاه حسین به جوانانش فرمود: «برادرتان را (به خیمه‌گاه) ببرید». جوانان، او را بردند و در جلوی خیمه‌ای که در مقابل آن می‌جنگیدند بر زمین نهادند.

حضرت علی‌اکبر اولین نفر از بنی‌هاشم بود که به شهادت رسید.
نظر مورخین درباره سن ایشان در هنگام شهادت، بین ۱۸ تا ۲۸سال متغیر است که از آن میان ۲۵سال درست‌تر است.


منابع:
- خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵
-سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۶۶ و۱۶۷
-طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری ج۴، ص۳۴۰
-ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۵ و ۸۷
-شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۷


#ما_ملت_امام_حسینیم
●خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی

  • شیرزاده
۰۸
شهریور

اندر احوال شهادت شیرخوار کربلا


▫️کودک شیرخوار امام حسین(ع)، روز عاشورا از شدت تشنگی بی‌تاب شده بود. حسین بن علی(ع) او را روی دستان خود یا در آغوش گرفته بود که با تیر یکی از لشکریان عمر بن سعد به شهادت رسید. درباره چگونگی شهادت ایشان گزارش‌های مختلفی وجود دارد.

▫️واکنش پدر
امام حسین(ع)، پس از اصابت تیر به گلوی فرزندش، دست خود را زیر گلوی او گرفت و چون پر از خون شد، آن را به سوی آسمان پاشید و فرمود: «هَوَّن علَیّ ما نزَل بی أنّه بعین الله؛ آنچه این سختی‌ها را برایم آسان می‌سازد این است که همه در محضر خداست». از امام باقر(ع) نقل شده است که از آن خون قطره‌ای به زمین بازنگشت.

همچنین گفته شده است که امام با مشاهده این واقعه گریست و فرمود: «پروردگارا! تو خود میان ما و این مردم داوری فرما که ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند؛ اما ما را کشتند». به گزارش ابن جوزی در این هنگام ندایی از آسمان شنیده شده که «او را واگذار که او را در بهشت شیر می‌دهند».


منابع:
-  ابن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۱۷
-  ابومخنف، مقتل الحسین، ۱۳۹۸ق، ص۱۷۳
-  ابن جوزی، تذکره الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۲۷


#ما_ملت_امام_حسینیم
●خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی

  • شیرزاده
۰۵
شهریور

اندر احوال شهادت قاسم بن الحسن المجتبی(ع)


▫️شبی که گذشت...
به نقلى در شب عاشورا، آنگاه که امام حسین(ع) خطبه خواند و به یاران خود فرمود: «فردا من و شما همه کشته خواهیم شد»، وى پنداشت این افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمى‌شود. از این‌رو پرسید: «آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟» امام(ع) با مهربانى پرسیدند: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض کرد «احلى من العسل» (شیرین‌تر از عسل).
حضرت(ع) فرمودند: آرى به خدا سوگند، عمو به فدایت، تو از آنان هستى که پس از گرفتار شدن به بلایى سخت کشته خواهى شد.

▫️اذن میدان
در روز عاشورا هنگامى که نوبت مبارزه به قاسم رسید، براى کسب اجازه خدمت امام حسین (علیه‌السلام) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو آن قدر گریستند تا بى‌حال شدند. باز قاسم اجازه خواست و امام حسین (علیه‌السلام) امتناع فرمود. قاسم دست و پاى امام را بوسه مى‌زد و بر خواسته‌اش پاى مى‌فشرد. ولى امام (علیه‌السلام) اجازه نمى‌داد تا سرانجام موفق به دریافت اجازه گردید. وى در حالى که اشک‌ هایش بر گونه سرازیر بود و مادرش بر در خیمه ایستاده او را نظاره مى‌کرد، وارد میدان کارزار شد.

▫️کیفیت شهادت
طبری و ابوالفرج اصفهانی کیفیت شهادت حضرت قاسم را به نقل از حمید بن مسلم چنین آورده‌اند:
«نوجوانى به سوى ما آمد که چهره‌اش همانند پاره ماه مى‌درخشید، عمرو بن سعید ازدی به من گفت: به خدا به او حمله مى‌کنم! گفتم: سبحان الله، پناه بر خدا! از این کار چه مى‌خواهى، انبوه لشکرى که دور او را گرفته‌اند کارش را تمام خواهند کرد. گفت به خدا بر او حمله خواهم کرد؛ او حمله کرد و با شمشیر بر سر قاسم زد. قاسم بر روى افتاد و فریاد برآورد «عموجان».
به خدا سوگند حسین چون عقاب از جا جست و همانند شیر خشمگین بر قاتل قاسم حمله‌ور گردید و ضربتى سخت بر وى فرود آورد. او دست خود را سپر کرد ولى آن ضربت دستش را از آرنج قطع کرد. او فریادی زد و خود را کنار کشید. گروهی از کوفیان یورش بردند تا او را نجات دهند؛ ولی او را زیر گرفتند و زیر سم اسبان لگدمال کردند تا آنکه آن ملعون جان داد.

▫️پس از چندى که گرد غبار میدان فرونشست، حسین(ع) را دیدیم که بر بالین آن جوان ایستاده و او پاشنه‌هاى پاى خود را بر زمین مى‌ساید، امام حسین(ع) در آن حال مى‌گفت: «قومى که تو را کشتند از رحمت خدا دور باشند و در روز رستاخیز جد تو از جمله دشمنان آنان خواهد بود. (بعداً لقوم قتلوک و من خصمهم یوم القیامة فیک جدک)

قاسم سرانجام پس از کشتن سى و پنج تن به درجه شهادت نایل آمد.


منابع:
-بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۴، ص ۲۱۴-۲۱۵
- قمی، نفس المهموم، ص ۲۰۸
-موسوی زنجانی، وسیلة الدارین، ص ۲۵۳
-شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۰۸
- سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۸


#ما_ملت_امام_حسینیم  
●خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی

  • شیرزاده
۰۴
شهریور

اندر احوال شهادت عبدالله بن حسن(ع)


▫️هنگامی که سپاه کوفه امام حسین(ع) را محاصره کرد، عبدالله به سوی عموی خود حرکت کرد، امام حسین(ع) از حضرت زینب(س) خواست که مانع او شود اما زینب(س) نتوانست جلوی عبدالله را بگیرد: عبدالله گفت به خدا قسم از عمویم جدا نمی‌شوم و شتابان خود را به امام رساند. ابجر بن کعب با شمشیری به سمت امام حسین حمله‌ور شد، عبدالله به او گفت وای بر تو‌، می‌خواهی عموی مرا بکشی؟ ابجر با شمشیر ضربه‌ای زد، عبدالله دست خود را جلو آورد، ضربه بر دست او فرود آمد و دستش به پوست آویخته شد.

▫️امام حسین(ع) او را در آغوش گرفت و فرمود‌: ای فرزند برادر صبر پیشه کن و این واقعه را برای خودت خیر بدان زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق می‌سازد.

▫️منابع گفته‌اند که ابجر بن کعب دست وی را قطع کرد. در زیارت ناحیه مقدسه غیر معروفه ، حرمله بن کاهل اسدی به عنوان قاتل و پرتاب‌کننده تیر به سوی او معرفی و لعن شده است.


منابع:
-طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۱-۴۵۰
-شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۱۱۱
-طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۶۸
-ابن مشهدی، المزارالکبیر، ۱۴۱۹ق، ص۴۹۰


#ما_ملت_امام_حسینیم  
●خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی

  • شیرزاده