معرفی کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)
سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۵ ق.ظ
این کتاب، مجموعه ای است از چهار سخنرانی که در روزهای 18 تا 21 ماه مبارک رمضان سال قمری 1388 در حسینیه ی ارشاد ایراد شده است. این کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و دو بخش است. در مقدمه کلیاتی درباره ی جذب و دفع به طور عموم و جاذبه و دافعه ی انسانها به طور خصوصی بحث شده است. در بخش اول، جاذبه امام علی علیه السلام - که همواره دل هایی را به سوی خود کشیده و می کشد - و فلسفه ی آن و فایده و اثر آن، موضوع بحث قرار گرفته است. در بخش دوم، دافعه ی نیرومند آن حضرت که چگونه عناصری را به سختی طرد می کرد و دور می انداخت، توضیح و تشریح شده است؛ ثابت شده که امام علی علیه السلام دو نیرویی بوده است و هر کس که بخواهد در مکتب او پرورش یابد باید دو نیرویی باشد.
گزیده کتاب
جملات برگزیده از کتاب جاذبه و دافعه ی علی (علیه السلام)
1- امتیازات اساسی علی (ع) و سایر مردانی که از پرتو حق روشن بوده اند این است که علاوه بر مشغول داشتن خاطره ها و سرگرم کردن اندیشه ها به دلها و روح ها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام می بخشند. (ص10)
2- علی (ع) پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره ی دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصاً موجودی متعادل و متوازن بود. (ص12)
3- علی (ع) یک انسان کامل بود با همه زیباییهایش. (ص13)
4- هر کس بخواهد در مکتب علی (ع) پرورش یابد باید دو نیرویی باشد. (ص13)
5- علت اصلی جذب و دفع را باید در سنخیت و تضاد جستجو کرد. (ص19)
6- جذب و دفع دو رکن اساسی زندگی بشرند و به همان مقداری که از آنها کاسته شود در نظام زندگی اش خلل جایگزین می گردد. (ص20)
7- انسان نیاز دارد که دوست بدارد و او را دوست بدارند. (ص21)
8- محبت باید با حقیقت توام باشد و اگر با حقیقت توام بود باید مسلکی بود. (ص23)
9- اسلام قانون محبت است و قرآن پیامبر (ص) را رحمه للعالمین معرفی می کند [و ما ارسلناک رحمه للعالمین]. (ص23)
10- محبت منطقی و عاقلانه آن است که خیر و مصلحت جامعه بشریت در آن باشد نه خیر یک فرد و یا یک دسته بالخصوص. (ص24)
11- اسلام هم دین جذب و محبت است و هم دین دفع و نقمت. (ص25)
12- یا من سبقت رحمته غضبه. (ص25)
13- امام علی (ع): ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یافتن ناتوان باشد و از آن ناتوان تر آن که دوستان را از دست بدهد و تنها بماند. (ص27)
14- افراد با شخصیت آنهایی هستند که جاذبه و دافعه شان هر دو قوی باشد. (ص27)
15- مردان حقیقت خود می میرند ولی مکتب و عشقها که بر می انگیزند با گذشت قرون تابنده تر می گردد. (ص29)
16- علی از صورت یک فرد بیرون است و به صورت یک مکتب موجود است. (ص31)
17- جاذبه علی (ع) حقیقتی است که بر گونه قرون و اعصار می درخشد و تا عمق و ژرفای دلها و باطنها پیش رفته است. (ص36)
18- علی اگر رنگ خدا نمی داشت و مردی الهی نبود فراموش شده بود. (ص37)
19- گردآورندگان داراییها در همان حال که زنده اند، مرده اند و دانشمندان پایدارند تا روزگار پایدار است. (ص37)
20- علی همچون قوانین فطرت است که جاودانه می مانند. (ص38)
21- از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیربنای اصلی آن محبت است . (ص40)
22- عنصر محبت در تشیع دخالت تام دارد. (ص40)
23- علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرتها و سرشتها. (ص41)
24- علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست. (ص41)
25- عشق، نفس را تکمیل و استعدادات حیرت انگیز باطنی را ظاهر می سازد. (ص46)
26- اثر عشق از لحاظ روحی در جهت عمران و آبادی روح است و از لحاظ بدنی در جهت گداختن و خرابی. (ص46)
27- عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است مشروط به این که خوب هدایت شود و به طور صحیح مورد استفاده قرار گیرد. (ص49)
28- عشق نیز اگر منظور از آن وصال محبوب باشد کمالی در شخصیت ما به وجود نخواهد آورد. برای وصول به این کمال باید وجود محبوب را چون وجود خود بدانیم و احساسات و نیات او را از آن خود بشماریم. (ص53)
29- من عشق و کتم و عف و مات مات شهیدا. (ص53)
30- عشق معنوی، عشق ورزیدن به فضایل و خوبیها و شیفتگی سجایای انسانی و جمال حقیقت است. (ص56)
31- والذین امنوا اشد حبا لله. (ص57)
32- و جعل بینکم مودة و رحمة. (ص59)
33- وهل الدین الا الحب . (ص60)
34- اطاعت و پرستش حضرت حق به نسبت محبت و عشقی است که انسان به حضرت حق دارد. (ص60)
35- مردم آنگاه قانونی خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه هاست که مردم را به پیروی و اطاعت می کشند. (ص64)
36- قلب زمامدار باید کانون مهر و محبت باشد نسبت به ملت. (ص63)
37- عشق انسانی حیات است و زندگی، اطاعت آور است و پیرو ساز. (ص64)
38- هر کسی را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال. (ص66)
39- هر انسانی باید برای اصلاح خویش دنبال اهل حقیقتی بگردد. (ص70)
40- کوشش و کشش یا فعالیت و انجذاب باید همراه باشند. (ص72)
41- اگر محمد کشته شده باشد خدای محمد که کشته نشده است دین محمد هم باقی است. (ص80)
42- عشق پاکان وسیله ای است برای اصلاح و تهذیب نفس، نه اینکه خود هدف باشد. (ص84)
43- پیغمبر (ص) فرمود: دوستی علی (ع) ایمان است و دشمنی وی نفاق. (ص87)
44- علی محبوب ترین افراد بود در پیشگاه خدا و پیغمبر قهراً و بهترین محبوبهاست. (ص88)
45- علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد. (ص91)
46- چون فطرتها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است. (ص91)
47- علی در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسی عنایت می ورزید و از کسی ملاحظه می کرد به خاطر خدا بود. (ص 99)
48- وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد: یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل . (ص 109)
49- ما طرفدار اصول هستیم نه طرفدار شخصیت ها. تشیع با این روح به وجود آمده است. (ص 118)
50- در حقیقت روح شیعیان علی روحی بود که اصول و حقایق بر آن حکومت می کرد نه اشخاص و شخصیتها. (ص 118)
51- حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی شود شناخت. (ص 120)
52- این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشد. (ص120)
53- باید حق شناس و باطل شناس باشید نه اشخاص و شخصیت شناس. (ص 120)
54- علی (ع) معیار حقیقت خود را، خود حقیقت قرار داده است و روح تشیع چیزی جز این نیست . (ص 120)
55- مسیر تشیع همانند روح آن، تشخیص حقیقت و تعقیب آن است و از بزرگترین اثرات آن جذب و دفع است اما نه هر جذب و هر دفعی. (ص 121)
56- اذا قرئ القرءآن فاستمعوا له و انصتوا. (ص 125)
57- پیغمبر (ص) فرمود: دو دسته پشت مرا شکستند: عالم لاابالی و جاهل مقدس مآب. (ص 133)
58- باید کوشش کنیم تا طرز استنباطمان از قرآن صحیح باشد. (ص 152)
59- مشکل ترین مبارزه ها، مبارزه با نفاق است که مبارزه با زیرکهایی است که احمق ها را وسیله قرار می دهند. (ص 156)
60- مبارزه با احمق و حماقت خلع سلاح کردن منافق و شمشیر از دست منافق گرفتن است. (ص 158)
61- علی (ع) دو طبقه را سخت دفع کرده است: 1- منافقان زیرک 2- زاهدان احمق. (ص 159)