معرفی کتاب نامه های بلوغ
این کتاب، مجموعه پنج نامه از نویسنده است خطاب به فرزندانش که هنگام بلوغ هر کدام نگاشته شده است. با این وجود خطاب نامه ها عام است. نویسنده در این نامه ها با تاکید بر این نکته که هنگام بلوغ، تحولات روحی بزرگی در انسان رخ می دهد، سعی در مطرح کردن بحرانهای پیش روی جوان در آغاز راه نموده و به مثابه راهنمایی با تجربه، با او سخن می گوید. از طرفی او به سنی رسیده که لیاقت آن را یافته که مورد خطاب پروردگار قرار گیرد و از سوی دیگر مواجه با بحرانهایی است که نیازمند بینشها و معیارهایی است تا انتخابش بر اساس ارزش و توانش باشد. باید مقصد و راه را بشناسد و مراحل طی این مسیر را بداند و موانع پیش رو و وظایفش را به خوبی بشناسد. این نامه ها همگی به دنبال پاسخ دادن به این نیازمندی های روحی جوان می باشند.
ادبیات قدرتمند، استفاده از اصطلاحات قرآنی و باریک بینی و تسلط نویسنده در مسائل تربیتی از ویژگی های این کتاب است.
گزیده کتاب
پسرم محمد! تو در این ساعت که ده و بیست دقیقه است، داری به فیلم کمدی نگاه می کنی و از کلمه رمز «بوی باران می آید، بد جوری بوی باران می آید» به خنده افتاده ای. و من گریانم که خنده های من و تو و سرور و ابتهاج ما از چیست، و سرگرمی های من و ما با چیست؟
این نکته را می نویسم تا بعد ها برای تو توجهی باشد ، که مومن عاشق، این قدر فرصت سرگرمی ندارد.
تو یک بار از مادر متولّد شدی و این بار باید از خودت بیرون بیایی؛ از نَفس، از غریزه ها، از عادت ها متولّد شوی؛ که عیسی می گفت:" لا یَلِجُ فِی الْمَلَکُوتِ مَنْ لایُولَدُ مَرَّتینِ"؛ کسی که دو بار متولّد نشود، به ملکوت خدا راهی ندارد. و پس از این تولّد، باید تولید کنی و زاد و ولد کنی که تنها نمانی و در تنهایی هم مأنوس باشی.
بابا! در این نکته تامل کن ، ببین در برابر آنچه به دست می آوری ، چه از دست می دهی. در این محاسبه ، خودت را در نظر بگیر .تمام باخت ما از اینجاست که خودمان را به حساب نمی آوریم ، فقط حساب می کنیم چه به دست آورده ایم و نمی بینیم چه از دست داده ایم.
پسرم محمد! اگر تمامی آنچه را که همه آدم ها در طول تاریخ به دست آورده اند و اگر تمامی ثروت و قدرت و رفاه و لذت تمامی آن ها را ، تو به تنهایی صاحب شوی،بدان، این همه از تو کوچکتر و بی ارزش تر است ، که تو یک لحظه ات را برای آن فدا کنی. این ها همه، برای تو و به خاطر تو بوده اند و سزاوار نیست که تو عمر خودت و وجود خودت را برای آن ها بگذاری.
این نکته را همین جا بگویم، که عوامل راحتی من در کنار رنج ها و فشارها، چند چیز است؛ یکی همین تضرّع و اتّصال، آنهم بدون توقّع اجابت و انتظار برآورده شدن دعا. و دیگری محبّت و خدمت مختصر به پدر و مادر و سومی، همین رفت و آمدها و بدون تکلّف و فشار برخورد کردن، که این هر سه، عامل مؤثری در راحتی و یُسر زندگی من بوده اند.