معرفی کتاب مرگ از من فرار میکند
اکبر دوید رفت خودش را رساند به دکتر، سرش را گرفت کشید پائین گفت: «تیرها را مگر نمی بینی؟ سرت را بدزد.»
دکتر گفت:«نگران نباش. من می دانم گلوله دارد از کدام طرف می آید.»
کارهایی کرد که بچه ها واقعاً معتقد بودند او رویین تن است. گلوله شوخی نداشت. منتها دکتر می شناختش. گذاشت آمدنش که کم شد به بچه ها گفت سینه خیز بروند از منطقه دور بشوند. ماندم من.
گفتم: من هم سینه خیز بروم؟
گفت: نه عزیز! نیم خیز هم می توانی بروی.
که دیدم خودش بلند شد ایستاد. به خودم گفتم جان من که عزیزتر از جان او نیست.
بلند شدم راه افتادم رفتم دنبال دکتر. گلوله داشت می آمد. می دیدم داشت می آمد. حسش می کردم...
***
«مرگ از من فرار می کند» داستانهایی شنیدنی از عارف بی نظیر جبهه هاست. داستانهایی از روزهایی که «مصطفی چمران» در امریکا درس می خواند، از روزهایی که در لبنان می جنگید، از روزهایی که در دهلاویه و سوسنگرد مسوول عملیات چریکی شده بود.
نامه های خواندنی مصطفی به خدا، داستان زندگی عاشقانه ی او با همسرش، روایت شجاعت ها و کرامات مصطفی از زبان همسر او، همرزمان و دوستانش در این کتاب آمده است.
سیر دلتنگی های چمران در امریکا و فعالیت های اثر بخش او در کنار امام موسی صدر، و دل گرمی های او در جبهه های جنوب، عاشقانه های او با خدا و شخصیت علمی او چنان در کنار هم زیبا نشسته است که از شخصیت او، شخصیتی ناب و کم نظیر ساخته است.
این کتاب دربردارنده ی دو سفر است: سفر اول زندگی چمران را در امریکا و لبنان به تصویر کشیده است و سفر دوم داستان رزم چمران در جبهه های ایران است. این کتاب مجموعه ای از خاطرات و توصیفات اطرافیان چمران از اوست.
واکنش خواننده پس از خواندن کتاب: می مانید این آدم میان قرن بیستم چکار می کند؟!