برگزاری نشست مثنوی خوانی و جمع خوانی کتاب | 30 مهر ماه 96
امروز سى ام مهر ماه هزارو سیصدو نودو شش، باشگاه کنابخوان، توفیق گرد همایى دوباره اى را کسب کرده بود، رأس ساعت شانزده جلسه آغاز شد .
استاد صمدزاده، با اسلوب همیشگى و متین خود ، جلسه را با بیان طنزى آغاز و در ادامه ، حتى قطعه طنز به نظم کشیده شده اى را با دکلمه اى در خور متن ، بلند خوانى کردند!
ابیات ٥٢١ تا ٥٣٧ خوانده شد و صد البته توسط استاد تفسیر گشت که چکیده اى از تفاسیر را باز گو مینمائیم:
چهار عالم که پسوند عبرى به خود گرفته اند :عالم ناسوت (عالم منسوب به ناس) عالم ملکوت(عالم منسوب به ملائک) عالم جبروت(عالم منسوب به عقل و عقول، انسانهاى نابغه و عبقریات) و عالم لاهوت (عالم منسوب به اله و خداوند) واژه (قدیم ) یعنى موجودى که اول و آخر نداشته باشد و این کلمه مطلقأ مختص و شامل ذات حضرت خداوند میباشد و لا غیر!
استاد شرحى پیرامون صفات چهار سفر که توسط ملا صدراى بزرگوار شرح داده شده بیان نمودند:
اولى (من الخلق الى الحق، انسانى که نیت و قصد میکند به سوى خداوند سفرى داشته باشد) دو (فى الحق بالحق، سفرى با خدا و همراه با خداوند ) سه (من الحق الى الحق مع الحق) و چهارمى (فى الخلق مع الخلق الى الخلق، سفرى که در میان خلق و با خدا صورت میگیرد ولى هدف ارشاد و دعوت مردم به حق میباشد) اما این سفر در عالم درون و قلب آدمى صورت میگیرد، سیر و سلوکى الهى و عرفانیست که باید لسان و قلب یکى باشند و ریا و دو رنگى در کار نباشد .
قطره دریاست اگر با دریاست
ورنه او قطره است و دریا دریا
در بیتى اشاره به هفت شعرى که بر کعبه آویخته شده است ، شده بود . پیامبر اکرم(ص) در اوج بلاغت و اشعار اعراب به رسالت رسیدند (هفت شعر از هفت شاعر)
معلقات سبع همین هفت قطعه شعریست که توسط مرحوم ترجانى زاده ترجمه و تفسیر شده و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.
خداوند ، همراه انسان هاى متواضع و فروتن است!
حضرت مولانا، در بیتى اشاره به (هاروت و ماروت) از زاهدترین فرشته هاى خداوند مینماید ، این دو فرشته از خداوند طلب میکنند که آنها را به شکل انسان به روى زمین قرار دهد وعلیرغم هشدار خداوند ، آنها اصرار به رفتن مینمایندو خداوند چنین میکند که آنها خواسته بودند، اما انسان حریص است با زن ( زهره ) نامی آشنا میشوند و به فساد کشیده شده و در بابل نام شهرى ، قعر چاهى بصورت آویخته شده به فنا محکوم میشوند، ولى، زهره اسماء اعظم خداوند را از آن دو یاد میگیرد و به آسمان میرود ، خداوند او را مسخ میکند و او مبدل به ستاره زهره میشود (به اعتقاد عده ه اى) .
ولى افسوس به علت محدودیت زمان ، این جلسه بیش از شانزده بیت نتوانستیم بخوانیم و جمع خوانى را شروع کردیم:
"یک عاشقانه ى آرام- از نادر ابراهیمى"
کلمه و واژه هایى به خوانندگان عرض ادب کردند که ندرتأ در متنى، کتابى، جایى ، خود نمایى کرده بودند مثل: "ستمبر"کسى که ستم را میپذیرد و دستیار ستمگر است و "کلمه میدان بویش عشق" یعنى محلى که عاشق بوى معشوق را حس و دریافت میکند.
جملات زیبا یى توجه حاضران را به خود جلب کرد من جمله: "سن مشکل عشق نیست"،"زمان نمیتواند بلور اصل را کدر کند مگر آنکه ، تو پیوسته برق انداختن آن را از یاد برده باشى"
این اصل گوشزد شد که در جمع خوانى ، مهم به اتمام رساندن کتاب نیست بلکه ، تقویت اعتماد به نفس ، درست خوانى و بلند خوانى ، معرفی کتاب خوب و... میباشد .
برنامه جلسه آینده اعلام شد : مثنوى خوانى و به احتمال زیاد آغاز سعدى خوانى ویا حافظ خوانى!
و اما...
این جلسه مهمان بسیار عزیز و محترمى در جمع باشگاه کتابخوان حضور داشتند و جمع را نورانى تر و بر تعداد بزرگواران افزوده بودند، سرکار خانم شکوفه عزیز پور.،استاد صمدزاده ، شاه کلید جلسات، بزرگواران، خانم شمس عصر ، خانم سید آقازاده، خانم پولادى، خانم معصومه قوجازاده، خانم مریم قوجازاده، خانم ییلاقى، خانم افساى، خانم سمانه موسوى، خانم مریم سهند، خانم دکتر ریتا جبارى، نساء رجب زادگان و البته، مهمان افتخارى این جلسه ، همسر عزیز و محترم آقاى شیرزاده، سرکار خانم شیرپور، حضور داشتند.
روزهاى پائیزی است و مهر را بدرقه کرده و به استقبال آبان رفته ایم. تاریکى زودتر مهمان سرزمینمان میگردد و جمعى هستیم که به کتابها پناهنده شده ایم!
ساعت هجده جلسه خاتمه یافت، هر چند آن دو ساعت چگونه ، آنطور زود گذشت ، خدا میداند .
گزارشگر :
خانم نساء رجب زادگان
@ketabmaku
سلام‼
خدا قوت
وبسایتتون خوبه
یــه کلبه وبسایتی هم ما داریم
به وبسایت ما سربزنید خوشحال میشیم
نظر بدید ذوق زده میشیم
تبایل لینک کنید میمیریم...
منتظر حضور سبزتان هستیم در :
danesh-elm.blog.ir