کتابخانه عمومی ولیعصر (عج) شهرستان ماکو

کتابخانه عمومی ولیعصر (عج) شهرستان ماکو
گزیده کتاب

روضه های مصور | شب دهم

دوشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۱:۵۳ ق.ظ

خداحافظ برادر


▫️علامة مجلسی (ره) در «بحارالانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهل‌بیت خود را دید که روی زمین افتاده‌اند و بی‌کس و تنها مانده است، متوجه خیمه‌ها شد. «و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب و یا فاطمه، یا ام‌کلثوم، علیکنّ منی‌السلام»؛ «اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای ام‌کلثوم خداحافظ».

▫️زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند، همگی از خیمه‌ها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت همه را سفارش می‌فرمود که دل‌ها را آتش می‌زد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید.  اهل حرم را به شکیبایی امر فرمود و راهی میدان شد.

▫️چنان‌که روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او وصیت کرد و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.
حضرت بر ذوالجناح سوار شدند که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت، دید باز صدای گریه می‌آید، نظر کرد دید زینب با پای برهنه می‌آید و می‌گوید: ای برادر! صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب عرض کرد: ای برادر! مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت می‌باشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد، زینب دست‌ها به گردن امام درآورد و گلوی او را بوسید.


منابع:
- حسن بن علی یزدی، انوار الشهاده، ۱۳۶۰ ق، ص ۹۷
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷


#ما_ملت_امام_حسینیم
●خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی